حتما باید کودکان شلوار خانگی بچه گانه بپوشند. اصلا چرا باید لباس و شلوار راحتی پوشید؟بگذارین از زبان خودم ساده بهتون جواب بدم.
وقتی 9 تا 5 کار می کردم، انتخاب دقیق لباس جزئی از برنامه صبحگاهی من غیرقابل مذاکره بود. اما زمانی که به شغل آزاد تبدیل شدم، غریزه از بین رفت.
شروع کردم به ذخیره کردن لباسهای زیبام (مثلاً وسایلی که نمیخوابیدم یا خانهای را در آن رنگ میکردم) برای زمانی که از خانه بیرون میرفتم، و لباسهای کمد لباسم را منحصراً میپوشیدم.
شلوار شلواری نخی با الاغی آویزان، شلوار نارنجی رنگی متعلق به دوران نوجوانیام. مملو از نقشی از جیب نوکیا که مدت هاست از بین رفته ام، یک جفت شلوار گرمکن بزرگ که به آن لقب شلوار گاسترو را دادم.
زیرا زمانی که دچار مسمومیت غذایی شدم، آنها را از خانه والدینم دزدیدم. بدون جایی برای بودن و هیچ کس برای دیدن در طول روز، لباس خانگی من به پایین ترین سطح رسید.
اما بعد از مدتی متوجه تغییر روحیه ام شدم. به همان اندازه که لباس پوشیده بودم شلخته رفتار می کردم. فراموش میکنم به پیامکها پاسخ دهم و اجازه میدهم ظروف انباشته شوند.
من تقریباً گیاه خانگی مورد علاقه ام را به قتل رساندم (که معمولاً در اثر بی توجهی رشد می کرد). انگیزه من بود و چیزی باید تغییر می کرد. تصميم گرفتم كه كوره هاي كمد لباس را رها كنم و براي خودم لباس بپوشم، حتي اگر قصد ديدن روحي را نداشتم.
من متوجه شدم که این مراسم روز من را پایه گذاری کرد و بیشتر از آن احساس خوبی به من داد. اما زمانی که به محموله های اوایل دهه 2000 خود گفتم، هنوز مشتاق سطحی از راحتی در خانه بودم که شلوار جین دکمه دار کمر بلندم نمی توانست ارائه دهد.
که منجر به ظهور دیگری شد: من به شلوار خانگی عالی نیاز داشتم. لباسی که به طور یکپارچه با راحتی و استایلش ازدواج میکرد، که میتوانستم تمام روز را با آن بچرخم، یک ضربه اضطراری به بودگا بزنم، و مهمتر از همه راحت به حمام بروم (زیاد ادرار میکنم).
همراه نهایی کمد لباس داخلی جستوجوی خود را جدی گرفتم، اینترنت را بررسی کردم، از فروشگاههای مورد علاقهام بازدید کردم، و در یک نقطه ناامید، جفت رویاییام را روی دستمال کافهای ترسیم کردم و قول دادم خودم آنها را بسازم.